ابنمفلح (اعلام)اِبْنِمُفْلِح، نام افراد خاندانی از فقیهان حنبلی دمشق که در سدههای ۸ -۱۱ق/۱۴-۱۷م دارای مقامات علمی و اجتماعی بودهاند. از نسبت رامینی و قانونی برای افراد این خاندان چنین برمیآید که اصل خاندان به فلسطین باز میگردد. فهرست مندرجات۱.۱ - فرزندان ۱.۲ - توانایی علمی ۱.۳ - وفات ۱.۴ - آثار ۱.۴.۱ - آثار چاپی ۱.۴.۲ - آثار خطی ۲ - ابراهیم بن محمد بن مفلح ۲.۱ - آثار ۳ - عمر بن ابراهیم ۳.۱ - مشایخ ۳.۲ - تصدی منصب قضا ۳.۳ - خدمات ۴ - ابواسحاق ابراهیم بن محمد ۴.۱ - آثار ابواسحاق ۴.۱.۱ - آثار چاپی ۴.۱.۲ - آثار خطی ۵ - اکملالدین محمد بن ابراهیم ۵.۱ - آثار ۶ - فهرست منابع ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - محمد بن مفلحشمسالدین ابوعبدالله محمد بن مفلح (ح ۷۱۰-۷۶۳ق/ ۱۳۱۰-۱۳۶۲م)، سر سلسله و مهمترین شخصیت این خاندان بود. از زندگی او اطلاع بسیاری نداریم. زرکلی (۷/۱۰۷) از منابع متقدم نقل کرده است که وی در بیتالمقدس به دنیا آمد و همانجا رشد یافت. مشاهیری چون ذهبی و مزّی از مشایخ او بودهاند. [۱]
حسینی، محمد، ذیول العبر، ج۴، ص۱۹۶، به کوشش محمد سعید بسیونی زغلو، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱.۱ - فرزندانشمسالدین که نیابت قاضیالقضاه جمالالدین مرداوی را در قضا برعهده داشت با دختر او ازدواج کرد. و از وی صاحب ۷ فرزند شد. در منابع موجود از شمسالدین ۵ پسر شناخته شده است. [۶]
ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۷، ص۲۲، قاهره، ۱۳۵۱-۱۳۵۴ق.
[۷]
ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۷، ص۱۰۶، قاهره، ۱۳۵۱-۱۳۵۴ق.
[۸]
ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۷، ص۲۹۲، قاهره، ۱۳۵۱-۱۳۵۴ق.
[۹]
ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۷، ص۳۲۱، قاهره، ۱۳۵۱-۱۳۵۴ق.
۱.۲ - توانایی علمیاو در علوم مختلف دست داشت، اما در فقه تواناتر بود. ۱.۳ - وفاتشمسالدین پس از سالها تألیف و تدریس در مدارس دمشق چون صاحبیه و جوزیه. [۱۳]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۸۴ - ۸۵، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
سرانجام در دمشق درگذشت. [۱۵]
حسینی، محمد، ذیول العبر، ج۴، ص۱۹۶، به کوشش محمد سعید بسیونی زغلو، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و در مقبره ابنقدامه در کوه قاسیون به خاک سپرده شد ۱.۴ - آثاروی دارای دو نوع آثار چاپی و خطی میباشد. ۱.۴.۱ - آثار چاپی۱. الاداب الشرعیة الکبری، که در ۳ جلد در ۱۳۴۸- ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م در قاهره به چاپ رسیده است. این اثر از آن جهت که قطعاتی از کتاب مفقودِ الفنون ابنعقیل را دربردارد، حائز اهمیت است. ۲. الفروع فی الفقه الحنبلی، که یک بار در ۱۳۳۹ق/۱۹۲۱م؛ و بار دیگر به کوشش عبدالستار احمد فراج در ۱۳۸۸ق/۱۹۶۷م در قاهره به چاپ رسیده و یکی از مهمترین منابع فقه حنبلی است. ۱.۴.۲ - آثار خطی۱. اصول الفقه؛ ۲. رسالة فی العمل بالخطوط، در مورد ثبوت شهادت به خط و نوشته در مذهب حنبلی که نسخهای از آن در ریاض [۱۸]
فهرس مخطوطات جامعة الملک سعود، ریاض، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
و نسخهای در دمشق موجود است.۳. النکت و الفوائد السنیة علی مشکلات المحرّر لمجدالدین ابن تیمیه، که نسخهای از آن در دارالکتب مصر موجود است [۲۱]
بغدادی، اسماعیل، هدیه، ج۲، ص۱۶۲.
۲ - ابراهیم بن محمد بن مفلحتقیالدین (یا برهانالدین) ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن مفلح (۷۵۱-۸۰۳ق/۱۳۵۰-۱۴۰۱م)، او از پدر و نیز نیایش جمالالدین مرداوی، ابنقیّم جوزیه، ابوالبقاءِ سبکی و دیگران دانش آموخت و در خردسالی (۷۶۰ق) به مصر سفر کرد و از قلانسی و خلاطی و ناصرالدین فارقی حدیث شنید. [۲۲]
ابنقاضی شهبه، تقیالدین، التاریخ، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۱، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۲۳]
ابنحجر، احمد، انباء الغمر، ج۴، ص۲۴۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
او نیز چون پدرش در مدارس صاحبیه و جوزیه و نیز در دارالحدیث اشرفیه تدریس میکرد. [۲۵]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۴۶، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
[۲۶]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۸۵، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
مدتی نایب قاضی ابنمنجا بود و در رجب ۸۰۱ قاضی دمشق شد. [۲۷]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۴۸، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
هنگام ورود تیمور به شام، وی برای برقراری صلح بسیار کوشید، ولی سودی نبخشید. ابواسحاق سرانجام بر اثر بیماری درگذشت و کنار پدرش دفن گردید. [۲۸]
ابن حجر، احمد، الدرر الکامنه، ج۴، ص۲۴۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
[۲۹]
ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۷، ص۲۳، قاهره، ۱۳۵۱-۱۳۵۴ق.
[۳۰]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۸۵، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
ابنحجر عسقلانی [۳۱]
ابن حجر، احمد، الدرر الکامنه، ج۴، ص۲۴۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
یادآور شده که از او حدیث شنیده است.۱.۴ - آثاراثری با عنوان المقصد الارشد فی ذکر اصحاب احمد که ذیلی بر طبقات الحنابله ابن ابییعلی بود، از آثار او به شمار آمده و گفته شده است که نسخهای از آن در کتابخانه ظاهریه [۳۳]
ظاهریه، خطی (تاریخ)، ج۲، ص۴۵۰- ۴۵۱، ریان.
موجود است. [۳۴]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۶۶، قاهره، ۱۳۵۴ق.
۳ - عمر بن ابراهیمنظامالدین ابوحفص عمر بن ابراهیم (۷۸۲-۸۷۲ق/۱۳۸۰- ۱۴۶۷م). او قرآن و ادبیات را نزد مشایخ دمشق فرا گرفت و از پدر و عمویش شرفالدین عبدالله فقه و اصول آموخت. ۳.۱ - مشایخسپس به قاهره رفت و از محضر مشایخی چون سراجالدین بلقینی، صدرالدین مناوی و شهابالدین مرداوی استفاده کرد. ۳.۲ - تصدی منصب قضادر ۸۰۱ق که جوان کمسالی بود، نیابت قضای پدر را در دمشق و نیابت مجدالدین سالم را در قاهره برعهده گرفت. سپس خود در ۸۰۵ق قاضی غزه شد. او نخستین حنبلی است که عهدهدار قضای آن دیار گشت. پس از چندی از آن سمت عزل و به نیابت قاضی ابنعباده در دمشق برگزیده شد. در ۸۳۳ق به جای قاضی شهابالدین ابن حبال قاضیالقضاه گشت. از ۸۵۳ تا ۸۵۱ق بارها عزل و نصب شد تا اینکه ظاهراً در ۸۵۳ق برای همیشه از قضا کناره گرفت. [۳۸]
ابن طولون، شمسالدین، القلائد الجوهریه، ج۱، ص۱۴۶، به کوشش محمداحمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۰م.
۳.۳ - خدماتاو دارالحدیث نظامیه را در دمشق بنا کرد. [۳۹]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۵۸، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
سخاوی از عنایت فراوان ابنحجر به وی یاد کرده است. همو گوید: خود در قاهره و دمشق از نظامالدین ابوحفص بسیار بهره برده است. از وی تنها یک اثر با عنوان مشیخه باقی مانده که نسخهای از آن در کتابخانه «کتاب سرای» در مانیسای ترکیه موجود است. ۴ - ابواسحاق ابراهیم بن محمدبرهانالدین ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن محمد بن مفلح (۸۱۶ -۸۸۴ق/۱۴۱۳-۱۴۷۹م). او از ابن ناصرالدین، ابنمحب اعرج و علاءالدین بخاری حدیث شنید و از بخاری فقه آموخت. از دیگر مشایخ او ابنحجر عسقلانی و ابنقاضی شهبه شایان ذکرند. [۴۳]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۵۸، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
او در ۸۵۱ق به قضای دمشق گمارده شد و از آن پس بارها مسند قضا بین او و علاءالدین علی بن ملفح دست به دست گردید. آنگاه که درگذشت، قاضی دمشق بود و فرزندش نجمالدین عمر جانشین او شد. [۴۶]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۵۸-۶۱، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
نعیمی از ابواسحاق حدیث شنیده و از وی اجازه دریافت کرده است و به گفته همو تقیالدین جراعی نیز از شاگردان او بوده است. [۴۷]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۵۹-۶۰، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۴.۱ - آثار ابواسحاقابواسحاق دارای آثار خطی و چاپی میباشد. ۱.۴.۱ - آثار چاپی۱. الاستعاذة بالله من الشیطان الرجیم و بیان وسوسته و خدعه و کشف اموره، که در ۱۳۱۱ق/۱۸۹۳م در مصر به چاپ رسیده است. ۲. المبدع که شرحی است بر المقنع ابنقدامه. جزءِ اول آن در ۱۹۶۸م و به صورت کامل در ۱۹۸۰م به کوشش محمد زهیر شاویش در بیروت چاپ شده است. ۱.۴.۲ - آثار خطیالمقصدالارشد فی ترجمة اصحابالامام احمد، نعیمی و ابنطولون در مواضع مکرر از این کتاب با عنوان طبقات ابن مفلح نقل قول کردهاند، نسخههایی از این اثر در مصر [۴۸]
دارالکتب، فهرست، ج۸، ص۲۴۷.
و نیز مکه [۴۹]
منجد، صلاحالدین، معجمالمورخین الدمشقین، ج۱، ص۴۵۱، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
موجود است. [۵۱]
بغدادی، اسماعیل، هدیه، ج۱، ص۲۱.
۵ - اکملالدین محمد بن ابراهیماکملالدین محمد بن ابراهیم بن عمر بن ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن محمد بن مفلح (۹۳۰-۱۰۱۱ق/۱۵۲۴-۱۶۰۳م). او حدیث، فقه و قرآن را از پدرش و نیز عزالدین ابن نقیب و شهابالدین احمد طیبی فراگرفت [۵۳]
ابن شطی، محمد جمیل، مختصر طبقات الحنابله، ج۱، ص۱۰۳، به کوشش فواز زمرلی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
و از کسانی چون شمسالدین محمد بن طولون، ابوالسعود افندی مفتی عثمانی و شهابالدین احمد مالکی قاضیالقضاه قدس اجازه دریافت کرد.برای تحصیل سفری به روم (ظاهراً به استانبول) داشته است. پس از این سفر مدتی عهدهدار قضای بعلبک و صیدا شد و بعد به دمشق آمد. وی به تاریخ اهتمام ویژهای داشت، چنانکه درباره تاریخ دمشق و قاهره تألیفاتی داشته و اخبار الدولتین ابوشامه را تلخیص کرده است. [۵۵]
ابن شطی، محمد جمیل، مختصر طبقات الحنابله، ج۱، ص۱۰۴، به کوشش فواز زمرلی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۱.۴ - آثاراز آثار باقی مانده او جزءِ ۱۵ از کتاب التذکرة الاکملیة المفلحیه است که نسخهای از آن در کتابخانه دانشگاه آمریکایی بیروت موجود است. [۵۶]
زرکلی، خیرالدین، اعلام للزرکلی، ج۵، ص۳۰۳.
همچنین مجموعهای ادبی گردآوری شده توسط او و نیز چند بیت از اشعار وی در برلین یافت میشود. ۶ - فهرست منابع(۱) ابنحجر، احمد، انباء الغمر، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۲) ابنحجر، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م. (۳) ابنرافع، محمد، الوفیات، به کوشش صالح مهدی عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۴) ابنشطی، محمد جمیل، مختصر طبقات الحنابلة، به کوشش فواز زمرلی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۵) ابنطولون، شمسالدین، القلائد الجوهریة، به کوشش محمداحمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۰م. (۶) ابنعماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱-۱۳۵۴ق. (۷) ابنقاضی شهبه، تقیالدین، التاریخ، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م. (۸) بدران، عبدالقادر، منادمة الاطلال، به کوشش زهیر شاویش، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۹) بغدادی، هدیه. (۱۰) حاجی خلیفه، کشف. (۱۱) حسینی، محمد، ذیول العبر، به کوشش محمد سعید بسیونی زغلو، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۱۲) دارالکتب، فهرست. (۱۳) زرکلی، اعلام. (۱۴) سخاوی، محمد، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۴ق. (۱۵) صفدی، خلیل، اعیان العصر، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز. (۱۶) ظاهریه، خطی (تاریخ)، ریان. (۱۷) فهرس مخطوطات جامعة الملک سعود، ریاض، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۱۸) محبی، محمد امین، خلاصة الاثر، مصر، ۱۲۸۴ق. (۱۹) منجد، صلاحالدین، معجمالمورخین الدمشقین، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م. (۲۰) نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م. (۲۱) ابنکثیر، البدایه. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنمفلح»، ج۴، ص۱۷۹۵. ردههای این صفحه : تراجم | خاندان ها | علمای اهل سنت | علمای قرن دهم | علمای قرن نهم | علمای قرن هشتم | علمای قرن یازدهم | فقهای حنبلی
|